شکارچی هیولا

تاریخ ارسال : 1400/10/25

داستان از این قرار است که پل دبلیو اس. اندرسون از سال 2012 در تلاش برای ساختن نسخه فیلمی از سری بازی های ویدیویی "شکارچی هیولا" بوده است، اما پس از دیدن نتیجه نهایی، هرگز نمی توان این را حدس زد.

داستان از این قرار است که پل دبلیو اس. اندرسون از سال 2012 در تلاش برای ساختن نسخه فیلمی از سری بازی های ویدیویی "شکارچی هیولا" بوده است، اما پس از دیدن نتیجه نهایی، هرگز نمی توان این را حدس زد. در مورد فیلم‌هایی که اغلب مورد تمسخر منتقدان مجموعه «رزیدنت اویل» هستند، آنچه را که می‌خواهید بگویید، حداقل یک حس سبکی در پشت آن‌ها وجود دارد که در ساعت اول «شکارچی هیولا» کاملاً از دست رفته است. آن ساعت به طرز گیج‌کننده‌ای بی‌کفایت است، حتی نمی‌توان به بینندگان حتی اقدامات اولیه‌ای که تصور می‌کنند با خرید یا اجاره چیزی به نام «شکارچی هیولا» انجام می‌شود، ارائه داد. در حدود 70 دقیقه، اندرسون که می‌داند چگونه از مازاد برای سرگرمی استفاده کند از خواب بیدار می‌شود، اما برای اکثر مردم که یا می‌خوابند یا می‌دانند راهی برای بازپرداخت پول VOD خود وجود دارد یا نه خیلی دیر خواهد بود. اجاره ای. و سپس اندرسون هر حسن نیتی را که می توانست برای بینندگانش به جا بگذارد، با حذف یک فیلم بی پایان که صرفاً برای آزار دادن دنباله ای طراحی شده بود که بعید به نظر می رسد، خراب می کند. وقتی اعلام شد، امید این بود که بتواند سریال دیگری مانند «رزیدنت اویل» را راه اندازی کند. متأسفانه، این به «سرباز» در رزومه اندرسون نزدیک‌تر است. شاید آنها بتوانند باند را برای سگ های زامبی بیشتر جمع کنند؟

«شکارچی هیولا» در یک بیابان وسیع در کشور با گروهی از تکاوران ارتش ایالات متحده در حال گشت زنی به رهبری کاپیتان ناتالی آرتمیس (میلا جووویچ) اکران می شود. چیزی که شبیه طوفان شن و رعد و برق ترکیبی به نظر می رسد در افق طلوع می کند، و ناتالی و تیمش ناگهان در یک جهان جایگزین در کنار جهان ما رانده می شوند که اساساً بیابان تر است، اما با موجودات غول پیکر و وحشتناک. اندرسون به جای ساختن جهان، که برخی از لذت‌بخش‌ترین گریزهای او را شکست داده است، به دنبال زیبایی‌شناسی بیابانی وسیع می‌رود، و این یک نقص مهلک است. شما نمی توانید فیلمی به نام «شکارچی هیولا» بسازید که دیدن آن کسل کننده باشد و این یکی از صاف ترین فیلم های اندرسون از هر نظر است.

پس از اینکه اندرسون با اکثر خدمه ناتالی اعزام می شود، قهرمان خود را با فردی از این دنیا به نام «شکارچی» که تونی جاا بازی می کند متحد می کند. اگر فکر می‌کنید، "اوه، عالی، مبارزه جووویچ و جاا پتانسیل خاصی دارد"، من در همان نقطه نظر بودم، اما اندرسون حتی نمی‌تواند این کار را انجام دهد. او با همکاری با تدوینگر دوبی وایت، تمام سکانس‌های «شکارچی هیولا» را به یک فیلم سینمایی بیش‌فعال تبدیل می‌کند تا همه چیز حداقل در ساعت اول یکسان به نظر برسد. حتی زمانی که Jaa می‌تواند برخی از مهارت‌های برجسته‌اش را به رخ بکشد... ما به سختی می‌توانیم آن‌ها را به دلیل فیلم‌سازی متلاطم ببینیم.

هیولاها چطور؟ آیا فیلمی به نام «شکارچی هیولا» که با همکاری توهو تولید شده است، نباید برای طرفداران فیلم‌های «گودزیلا» دردسرساز شود؟ باز هم، آن علامت از دست رفته است. طراحی موجود حتی به اندازه بازی‌ها پیچیده یا دقیق نیست، و احساس می‌کند حداقل چیزی که برای برآورده کردن یک یادداشت برای یک استودیوی جلوه‌ها که می‌گوید «یک هیولا بزرگ بسازید» را برآورده می‌کند. برخی از طراحی موجودات در فیلم‌های «RE» می‌تواند به طرز عجیبی خلاقانه باشد، اما تصمیم‌گیری‌ها در اینجا از نظر هیولاها احساس امنیت و کسل‌کننده‌ای دارند.

و سپس یک اتفاق بسیار عجیب رخ می دهد. تقریباً در دو سوم راه رسیدن به «شکارچی هیولا»، تقریباً انگار اندرسون و جووویچ آنقدر حوصله‌شان سر می‌رود که تصمیم می‌گیرند دنباله‌ی حواس‌انگیزتر را زودتر شروع کنند. ران پرلمن جویدن مناظر به طور خلاصه در مقدمه دیده می‌شود، همراه با تیمی از شکارچیان که شامل گربه‌ای غول‌پیکر است که مانند یک انسان عمل می‌کند. و در این لحظه متوجه می شوید که تمام «شکارچی هیولا» باید اینقدر عجیب باشد. این فیلم در هیچ نقطه‌ای عالی نیست، اما سبک و خلاقیتی در آخرین بازی وجود دارد که کاملاً در تضاد با سر و صدای کسل‌کننده‌ای است که قبلاً وجود داشت. اگر می‌خواهید ستاره‌ای مانند میلا یووویچ را به سرزمین هیولاها منتقل کنید، چرا او را برای یک ساعت در صحرا رها کنید و سپس اساساً در آخرین فیلم به فیلمی متفاوت و شیک‌تر تبدیل شوید؟ تا زمانی که اندرسون لحن مناسب برای این پروژه را تشخیص دهد، شما به دنبال فیلم بهتری خواهید بود.