جولت

تاریخ ارسال : 1400/10/25

"بعضی از مردم گریه می کنند. بعضی ها مشروب می خورند. بعضی ها شعرهای چرند می نویسند. من به مردم صدمه زدم.» این سخنان را لیندی (کیت بکینسیل) در اوایل فیلم "Jolt" کارگردان تانیا وکسلر

"بعضی از مردم گریه می کنند. بعضی ها مشروب می خورند. بعضی ها شعرهای چرند می نویسند. من به مردم صدمه زدم.» این سخنان را لیندی (کیت بکینسیل) در اوایل فیلم "Jolt" کارگردان تانیا وکسلر، یک کمدی تاریک مجاور اکشن و علمی تخیلی که در مجاورت آن کمدی پراکنده و علمی تخیلی دارد، با نگرش غیرمعقول و غیرمعمول بیان می کند.

دنباله ی نئونی آن فیلمی دیوانه وار و سرد از مجموعه های مضطرب و کاراکترهای نازک کاغذ، "Jolt" ماجراهای ناگوار نیویورکری فوق الذکر را دنبال می کند، زنی غیرقابل پیش بینی استوار که به یک اختلال عصبی نادر لعنت شده است که او را غیرممکن می کند. خشم او را مدیریت کنید و تکانه های خشونت آمیز او را که توسط غریبه های مزاحم ایجاد می شود کنترل کنید. راستش را بخواهید، برخی از مردم در طول فیلم - از پخش‌کننده‌های انسان‌ساز ناامید در مترو گرفته تا گنده‌های متکبر و بی‌ادب و پرسنل خدماتی - صبر یک نفر را آزمایش می‌کنند، و شاید حتی سزاوار آن خشم خونین مهربانی هستند که لیندی می‌خواهد در ساعت‌های مختلف هر زمان خاصی را منتشر کند. روز اما برای عملکرد در جامعه و شهری که در آن گستاخی اغلب یک هنجار یا در بهترین حالت سر و صدای پس زمینه است، لیندی چاره ای جز انجام درمان تجربی دردناکی ندارد که روانپزشک مرموز و تا حدودی حامی خود دکتر مونچین (استنلی توچی) اختراع کرده است. او مدام به لیندی در مورد جلیقه شوک الکتریکی که به او گفته می‌شود بپوشد و هر بار که احساس می‌کند نیاز به غلبه بر نور روز از کسی را احساس می‌کند با یک دکمه فشاری بپوشد، اصرار می‌ورزد: «این یک درمان نیست». اما هشدارهای او در گوش ها ناشنوا می ماند. تنها و ناامید، لیندی از تکان روزانه خود برای ممانعت از خود استفاده می کند و از آن سوء استفاده می کند (اگرچه وکسلر هنوز هم نوع خشونتی را که لیندی آرزوی آن را در سر دارد، با جزئیات تلخ و طنزآمیز به ما نشان می دهد)، که اغلب نیاز به تنظیم دوز دستگاه دارد.

تنظیمات زمانی که جاستین باطنی (جای کورتنی) وارد زندگی لیندی به عنوان یک قرار کور می شود، ملاقاتی که او ابتدا سریع آن را رد می کند، اما بعد گرم می شود، همه چیز شروع به جستجو برای او می کند. آیا فرصتی برای خواستگاری موقت، حتی عاشقانه و ازدواج برای او وجود دارد؟ متأسفانه، جاستین آنقدر دور نمی ماند تا لیندی متوجه شود. وکیل قدرتمند که پس از یک شب عاشقانه با لیندی قربانی یک نقشه قتل پنهانی می شود و او را به عنوان مظنون اصلی پشت سر می گذارد، بلافاصله از تصویر خارج می شود و یک جفت کارآگاه را به راه می اندازد - نوین بسیار ماهر لاورن کاکس و سستی سرگرم کننده بابی کاناول. جانشینان - روی دم او. لیندی با هیچ چیز دیگری به جز مجموعه‌ای تصادفی از مهارت‌های فیزیکی و شرایط عجیبی که او را نترس می‌کند، همه چیز را به دست می‌گیرد تا هم نامش را پاک کند و هم قاتلان جاستین را پیدا کند.

برخلاف فیلم اخیر دیوید لیچ، «بلوند اتمی»، «جولت» به پالت رنگی پر جنب و جوش، فیلمبرداری سریع، طراحی پرجزئیات ظاهری خود افتخار می کند (اگر می توانید ببخشید که نیویورک فیلم با طراحی دردناکی به نظر می رسد و هیچ شباهتی به صحنه واقعی ندارد. شهر و همچنین زن بدجنس بدون ترس از مشت زدن و مبارزه در مسیر خود به جلو هدایت می شود. اما این فیلم همچنین از فیلم‌نامه‌ای که اسکات واشا به طور تصادفی نوشته است، کاتب آسیب می‌بیند - اشکالی که در بازیگر فوق‌الذکر شارلیز ترون نیز ضربه بزرگی ایجاد کرد.

در همین راستا، «Jolt» در طول آخرین بازی‌اش دو پیچ و تاب و چرخش غیرقابل قبول را ایجاد می‌کند و با سکانس‌های مبارزه با کارگردانی قانع‌کننده‌ای که نشان می‌دهد وکسلر قبلاً با فیلم‌هایی مانند «Hysteria» و «Buffaloed» نشان داده بود، به آنجا می‌رسد. اما علیرغم اینکه یک فیلمساز آشکارا مدبر در راس کار قرار دارد و یک بکینسیل بیش از بازی با ویژگی های ژانر ثابت شده، در نهایت اکشن توخالی فیلم بیش از آنکه جذاب باشد خسته کننده است. آنقدر که وقتی افشای اینکه واشا آستین بلند کرده است بالاخره با اطمینان یک رعد و برق به دستش می رسد، فوراً خاموش می شود و به سختی به جای لرزیدن به دنبال آن، یک شانه بالا انداخته می شود.