مردان سیاه‌ پوش ۳

تاریخ ارسال : 1400/10/22

مردان سیاه پوش 3 15 سال پس از فیلم اصلی سرگرم کننده و 10 سال پس از تخم گذاری دنباله می آید، و شگفتی این است که بهتر از اولین است.

مردان سیاه پوش 3 15 سال پس از فیلم اصلی سرگرم کننده و 10 سال پس از تخم گذاری دنباله می آید، و شگفتی این است که بهتر از اولین است. با توجه به گذشت زمان، کل مفهوم ممکن است برای برخی از مخاطبان جدید باشد. اعضا، اما هنوز هم خدمات می‌دهد: یک آژانس مخفی وجود دارد که وظیفه ردیابی همه بیگانگان روی زمین را دارد، و تعداد آنها به اندازه‌ای که ریک بیکر متخصص آرایش می‌تواند ابداع کند، وجود دارد. من مطمئن نیستم که یک مامور MiB چقدر می‌تواند مخفی باشد. وقتی او دقیقاً مانند برادران بلوز لباس می پوشد، اما مهم نیست، آنها کار را انجام می دهند.

داستان تا به حال: مامور کهنه کار K (تامی لی جونز) و مامور جوان ترش، مامور جی (ویل اسمیت) تحت نظارت مامور O (اما تامپسون) در شرایط اضطراری هستند. بیگانه وحشتناک زشت بوریس حیوان (جماین کلمنت) از زندانی با حداکثر امنیت در ماه فرار کرده است. او آخرین بازمانده از نژاد خود است، هنوز عصبانی است زیرا مامور K یکی از بازوهای او را شلیک کرد. نقشه او: سفر به گذشته و کشتن مامور K قبل از اینکه این اتفاق بیفتد.

بازویی مثل او، نمی خواهی ببازی. ظاهراً کف دستش به عنوان کاندو برای یک موجود حشره‌وار کوچک بدجنس عمل می‌کند که می‌پرد و تکه‌هایی را از شما بیرون می‌آورد. در واقع، بوریس یکی از آن بیگانگانی است که به نظر می‌رسد تمام بدنش دارای روزنه‌هایی است که از آن چیزهای ناخوشایند می‌توانند به قربانیانش بپردازند.

سفر در زمان می تواند بسیار پیچیده شود. ساده تر: مامور J (به یاد دارید ویل اسمیت) سعی می کند در زمان به عقب سفر کند تا از کشتن K بوریس حیوان جلوگیری کند. این باعث می شود که یک K جوان در همان دوره زمانی با J وجود داشته باشد، که هم سن او است. آغاز شد، بنابراین پیرمرد و تازه کار اکنون معاصر هستند.

چگونگی به دست آوردن این مهم ترین دستاورد فیلم است. نقش مامور جوان K را نه تامی لی جونز در آرایش مصنوعی، بلکه توسط جاش برولین بازی می‌کند. انتخاب بازیگر به صورت نقطه ای است. او شبیه یک تامی لی جونز جوان به نظر می رسد، و آنقدر شبیه او است که کارگردان، بری سوننفلد، با شنیدن او، ظاهراً اشک تسکین می ریزد. در حین تماشای فیلم، متقاعد شدم که جونز صدای خودش را دوبله کرده است. اما به یاد داشته باشید که برولین برای جورج دبلیو بوش در «دبلیو» هم صدای خوبی بود.

به هر حال، مامور J برای نجات مامور K به عقب سفر می‌کند، و راضی نمی‌شود که فیلم را با بیگانگان بی‌شماری قلاب‌زن از تخیل بارور ریک بیکر پر کند، سوننفلد و نویسنده‌اش، ایتان کوهن، نیز استعداد هیچکاکی را برای استفاده از لوکیشن‌های کنایه آمیز نشان می‌دهند. به دلایلی که نمی‌فهمم، برای بازگشت به زمان حال، لازم است از ارتفاع بسیار زیادی سقوط کنید و در آخرین ثانیه دکمه‌ای را روی یک گیزم فشار دهید. این شامل خزیدن مامور J بر روی یکی از آن عقاب‌های قرون وسطایی در بالای ساختمان کرایسلر است، کاری که می‌توانید تصور کنید که هیچچ به کری گرانت منصوب می‌کند.

سکانس پایانی جذاب در کیپ کندی در روز اولین تلاش برای فرود روی ماه اتفاق می‌افتد. برای نجات بشریت باید ابزار دیگری بر روی ماه قرار داده شود و این شامل تلاشی در آخرین لحظه برای خزیدن به سمت کپسول خلبان آپولو 11، سیلی زدن به گیزمو و فرار با استفاده از یکی از آن ناودان های ارائه شده برای فضانوردان در مواقع اضطراری است. . از آنجایی که اولین پرتاب ماه با دوربین های تلویزیونی زیادی پخش شد و توسط دوربین های دوچشمی بی شماری مورد بررسی قرار گرفت، بعید به نظر می رسد که این امر مورد توجه قرار نگیرد. شاید یک راه گریز وجود داشته باشد - مثلاً اگر تلاش موفق شود، آینده را تغییر می دهد و غیرضروری می شود.

هر چه. فیلم از یک شخصیت جانبی به نام گریفین (مایکل استولبارگ) که کلاه بافتنی المر فاد بر سر دارد و توانایی دیدن تمام تغییرات احتمالی ناشی از رویدادهای مختلف را در طول سفر در زمان دارد، تسکین می یابد. او همیشه می‌گوید: «اوه، اوه، این همان جایی است که…»

اجازه دهید بگویم که اگرچه من اولین فیلم "MiB" را دوست داشتم، اما به خصوص منتظر این دنباله دیرهنگام نبودم. اما لذت بردم این یک طرح مبتکرانه، هیولاهای عجیب و غریب، متهورانه آویزان به صخره دارد، و می دانید چیست؟ صحنه پایانی که به شخصیت های جی و کی بُعدی جدید و تاثیرگذار می بخشد.