ایموجی

تاریخ ارسال : 1400/10/18

از زمانی که «داستان اسباب‌بازی» به یک موفقیت بزرگ در گیشه و یک شاهکار مدرن دوست‌داشتنی تبدیل شد و به تماشاگران نگاهی الهام‌بخش به کارهایی که اسباب‌بازی‌های معمولی انجام می‌دهند

از زمانی که «داستان اسباب‌بازی» به یک موفقیت بزرگ در گیشه و یک شاهکار مدرن دوست‌داشتنی تبدیل شد و به تماشاگران نگاهی الهام‌بخش به کارهایی که اسباب‌بازی‌های معمولی انجام می‌دهند در زمانی که صاحبان آن‌ها نیستند، تبدیل شد، هالیوود در تلاش است تا آن فرمول به ظاهر ساده را با تعدادی از موارد تکرار کند. فیلم‌های انیمیشنی که به تماشاگران نگاهی ممتاز به وجود نادیده‌ای از همه چیز، از قفسه‌های یک خواربارفروشی («Foodfight!») تا روحیه یک دختر جوان (حیرت‌انگیز «Inside Out») را به بینندگان ارائه می‌دهند. اکنون "فیلم ایموجی" می آید، فیلمی که جرأت می کند بپرسد "در دنیاهای جادویی موجود در تلفن های همراه ما چه می گذرد؟"، تصوری که من فکر نمی کنم هیچ کس تا به حال برای مدتی خارج از آن فکر کرده باشد. در یک گروه متمرکز در Sony Animation گیر کرده است. این تنها اولین مشکل از بسیاری از مشکلات این فیلم است، اثری که کاملاً فاقد شوخ طبعی، سبک، هوش یا ارزش سرگرمی اولیه است که باعث می شود آن فیلم بر اساس برنامه پرندگان خشمگین در مقایسه با یک بیانیه هنری ناب به نظر برسد.

غرور بسیار مشکوک «فیلم ایموجی» این است که در برنامه پیام‌رسانی تلفن‌های ما، یک کلان شهر شلوغ به نام Textopolis پنهان است، جایی که همه شکلک‌ها در آن زندگی می‌کنند و منتظرند تا صاحبانشان از آنها خواسته شوند تا آنچه را که صرفاً کلمات نمی‌توانند بیان کنند. قرار است همه ایموجی‌ها فقط یک حالت چهره داشته باشند، اما جین (تی جی میلر) که قرار است مانند والدینش (استیون رایت و جنیفر کولیج) یک «مه» باشد، آن‌قدر پرجنب‌وجوش است که نمی‌تواند به آن عمل کند. یک بیان این مشکل زمانی می شود که صاحب تلفنش، پسری 14 ساله به نام الکس که تلاش می کند با دختری که دوست دارد ارتباط برقرار کند، ژن را برای پیامی که برای او می فرستد انتخاب می کند - ژن در آخرین ثانیه خفه می شود و به همین دلیل سرفه می کند. عبارات بسیاری که نمی توان فهمید که او چه چیزی را نشان می دهد. اسمایلر (مایا رودولف)، رهبر همیشه خندان Textopolis، با کشف راز خود و ترس از اینکه اگر یکی از ایموجی ها کار نمی کند چه معنایی برای همه دارد، تصمیم می گیرد که جین را برای همیشه از بین ببرد.

جین موفق می شود از چنگال اسمایلر بگریزد و با کمک یک ایموجی رانده شده دیگر، Hi-5 (جیمز کوردن) که زمانی محبوب بود، نقشه ای می کشد تا خودش را دوباره برنامه ریزی کند تا فقط یک بیان را نشان دهد تا در نهایت بتواند در آن جا بیفتد. تنها شکلک‌هایی که می‌توانند این کار را برای او انجام دهند، هکر اصلی جیلبریک (آنا فارس) است که می‌پذیرد اگر با او در سفری به ابر افسانه‌ای بیاید، به او کمک کند، جایی که توانایی او در تغییر عبارات می‌تواند به او کمک کند از فایروال غیر قابل نفوذ عبور کند. محافظت از آن سفر آن‌ها از طریق تلفن، این سه نفر را به تعدادی اپلیکیشن مختلف می‌برد و در طول مسیر، درس‌های ارزشمندی در مورد خودت بودن و دوستی و مواردی از این دست می‌آموزند، در حالی که توسط سربازان Smiler تعقیب می‌شوند، که همگی با ارتقاء غیرقانونی برای افزایش آنها تجهیز شده‌اند. -قدرتمند بدتر از آن، الکس که به طور فزاینده ای از ایرادات ناخواسته ناشی از سفر جین آزرده خاطر شده بود، قراری گذاشته است تا تلفن و همه چیزهایی که در داخل آن وجود دارد کاملاً پاک شوند.

بنابراین، به هر حال چه شگفتی هایی در زیر صفحه نمایش لمسی ما نهفته است؟ بر اساس شواهد ارائه شده توسط «فیلم ایموجی»، ترکیبی از قرار دادن محصول و هم افزایی شرکتی است. Textopolis خود یک منظره شهری است که به طرز بی تفاوتی تصور و اجرا شده است که با هر تعداد از شکلک های آشنا پر شده است، که احتمالاً مشهورترین آنها پوپ است که توسط کسی جز سر پاتریک استوارت در یکی از کنسرت های نه چندان باوقار خود صداگذاری می شود. هنگامی که از دیوارهای Textopolis خارج می شویم، اساساً در یک سری تبلیغات کوچک برای برنامه های معروف قرار می گیریم که از انحرافات کوتاه به سرزمین های فیس بوک و یوتیوب تا تبلیغات گسترده برای بازی های Candy Crush و Just Dance را شامل می شود. از آنجایی که هیچ چیز مهمی در طول این صحنه‌ها (یا هر صحنه‌های دیگر) اتفاق نمی‌افتد، با توجه به مدت زمان حضورشان و تمجیدهایی که از طرف فیلم‌ها دریافت می‌کنند، فکر می‌کنم که کدام یک از آنها بیشترین پول را برای حضور در فیلم خرج کرده‌اند. شخصیت ها. بر اساس شواهد موجود، Dropbox باید در اینجا خرج بزرگی بوده باشد - نه تنها دروازه بسیار مهم به Cloud است، بلکه شخصیت‌ها موفق می‌شوند با خیال راحت از شر افراد بد آنجا پنهان شوند، زیرا، و من نقل می‌کنم، "آنها غیرقانونی هستند. بدافزار و این برنامه امن است." باز هم، حدس من این است که فیلم می‌توانست صرفاً با گرفتن پول از شرکت‌هایی که مشتاق هستند برنامه‌هایشان را تا حد امکان از این موضوع دور نگه دارند، به سود خود برسد.

شکست تخیل در «فیلم ایموجی» به تصویرسازی آن از دنیای اپلیکیشن محدود نمی شود. این فیلمی است که به معنای واقعی کلمه چیزی برای ارائه به بینندگان ندارد - هیچ لحظه‌ای از طنز، هیجان یا بینش در مورد فرهنگی وجود ندارد که ایموجی‌ها را اوج ارتباطات معاصر می‌دانند. بازیگران با چنان شور و شوقی از خط خود عبور می‌کنند که باعث می‌شوند Krusty the Klown در مقایسه متمرکز و متعهد به نظر برسد. با توجه به اینکه هیچ چیز در اینجا وجود ندارد، پیام در مورد اهمیت واقعی بودن با خودتان بسیار پوچ است. از دیگر فیلم‌های بهتر، آشکارا گرفته نشده است. در واقع، تنها عاملی که در مورد فیلمنامه بسیار غافلگیرکننده است، حضور مایک وایت، نویسنده تحسین شده آثاری مانند «مدرسه راک» و «بیاتریز در شام» به عنوان یکی از فیلمنامه نویسان معتبر است. چگونه می توان مشارکت او را در پروژه ای به این لنگ توضیح داد؟ حدس من این است که به عنوان قوی ترین و محبوب ترین شکلک از همه، ایموجی پوپ از او خواسته بود تا دیالوگ خود را تقویت کند.

«فیلم ایموجی» نمایشی از کناره گیری هنری است، اما آیا بچه ها آن را دوست خواهند داشت؟ برای این سوال، من این مشاهده را ارائه می کنم. آخر هفته گذشته، من نقش عموی ersatz را بازی کردم و دو دختر دوست داشتنی آشنای خود - مامی 10 ساله و دانگر 4 ساله (در واقع نام میانی او است و قسم می خورم که شوخی نمی کنم) - را برای دیدن هایائو بردم. "خدمات تحویل کیکی" مورد علاقه میازاکی در سال 1989 روی پرده بزرگ در سالنی تقریباً پر که شامل تعداد زیادی خانواده با بچه های کوچک بود. بچه‌ها نمی‌دانستند که شاهکار می‌بینند، اما آنقدر درگیر داستان و جلوه‌های بصری فوق‌العاده‌ای بودند که می‌توانست صدای افتادن سنجاق را در سالن بشنوید. برای مقایسه، در اکران «فیلم ایموجی» که من در آن حضور داشتم، بچه‌های زیادی بودند، اما با توجه به جابجایی صندلی‌ها، خش‌خش کیسه‌های آب نبات و عدم خنده، به نظر می‌رسید که اصلاً به آن علاقه نداشته باشند. «فیلم ایموجی» ممکن است به اندازه هر چیزی که امسال اکران می‌شود برای یک تجربه سینمایی ناامیدکننده باشد، اما اگر واکنش بچه‌هایی که من آن را دیدم نشانه‌ای باشد، ممکن است به آینده امیدی وجود داشته باشد.