تاریخ ارسال : 1400/10/18
جادوگر دروغها شبکه HBO یک فیلمساز را دوباره گرد هم میآورد و یک بار در صدر بازیهایشان بازی میکند. در دهه 80 و بیشتر دهه 90، فیلمی با بازی رابرت دنیرو و فیلمی به کارگردانی بری لوینسون معنای مهمی داشت
جادوگر دروغها شبکه HBO یک فیلمساز را دوباره گرد هم میآورد و یک بار در صدر بازیهایشان بازی میکند. در دهه 80 و بیشتر دهه 90، فیلمی با بازی رابرت دنیرو و فیلمی به کارگردانی بری لوینسون معنای مهمی داشت. اما دهههای 00 و 10 با این دو همکار معمولی به جز چند استثنا در اینجا و آنجا مهربان نبودند. اینکه بگوییم این درام محکم، بهترین اثر لوینسون در دو دهه اخیر است، ادعای جسورانه ای نیست، اما حتی شگفت آورتر است که متوجه شویم دنیرو وقتی تصمیم می گیرد به آن دسترسی پیدا کند، چقدر در مخزن دارد. این یک اجرای ظریف و جذاب است – وقایع نگاری از مردی که زندگیها، از جمله اعضای خانوادهاش را ویران کرد، اما هرگز اعماق شرارت خود را کاملاً درک نکرد. دنیرو نقش برنی مدوف را در نقش یک شرور بازی نمیکند، اما دقیقاً او را به شخصیتی دلسوز نیز تبدیل نمیکند. بیشتر، او فقط یک احمق بود، مردی که برای جنایاتش بهانه میآورد، حتی وقتی که خانوادهاش را متلاشی میکردند. کار واقعاً ظریف دنیرو با چرخش های حمایتی عالی از الساندرو نیوولا و میشل فایفر نیز تقویت شده است. این فیلم 135 دقیقهای از طولانی بودن و گاهی ساختگی عجیب رنج میبرد، اما از نوع داستان واقعی محکمی است که ما از یک فیلم اصلی HBO انتظار داریم.
تقریباً تمام فیلم "جادوگر دروغ ها" پس از دستگیری برنی مدوف در سال 2008 به دلیل سازماندهی بزرگترین طرح پونزی در تاریخ ایالات متحده اتفاق می افتد. وقتی پسرانش مارک و اندرو، با بازی نیولا و ناتان دارو، که برای مدوف کار میکردند، متوجه شدند که پدر در ماه دسامبر تعداد زیادی چک پاداش مینویسد، او اعتراف کرد که فقط سعی میکرد از مردم مراقبت کند. فدرال به دنبال او آمدند. و سپس آنها حقیقت را آموختند - هر چیزی که فکر می کردند در مورد پدر و تجارت خود می دانند ساختگی بود. آنها در واقع زود به فدرال رزرو رفتند و برنی را تحویل دادند، و فهمیدند که آنها قبلاً همدست خوانده میشوند و میدانستند که هر دقیقه منتظر ماندن، رد این اتهام را سختتر میکند. بنابراین، از صحنههای ابتدایی خود، «جادوگر دروغها» به عنوان داستان یک خانواده از هم پاشیده میشود.
در حالی که فیلمنامه سام لوینسون و جان برنهام شوارتز و ساموئل باوم گهگاه به زمانهای شادتر بازمیگردد، اما به شدت بر این موضوع متمرکز است که چگونه خیانت برنی بر مارک، اندرو و روث مادوف (میشل فایفر) تأثیر گذاشته است. بلافاصله، پسرها سعی کردند از پدرشان فاصله بگیرند، و وقتی روث پیش برنی ماند، مجبور شدند از تماس های او نیز اجتناب کنند. صحنه ای وجود دارد که در آن برنی متوجه می شود که پسرانش از امضای قرارداد برای رهایی او از زندان خودداری کرده اند که یکی از بهترین لحظات بازیگری دنیرو در سال های اخیر بوده است. می توانید دردی را در چهره او ببینید که به نوعی با احساس گناه نیز ترکیب شده است. در سطح عاطفی، او نمی تواند باور کند که پسرانش در کنار او نمی ایستند، اما او همچنین می داند که چرا آنها اینطور نیستند.
ساختار «جادوگر دروغها» میتواند کمی خستهکننده باشد زیرا فیلم به مرور زمان به این سو و آن سو میرود و حول مصاحبهای با مادوف در زندان که سالها پس از فروریختن خانه کارتها انجام شده است و زمان فوقالعادهای را صرف جزئیات میکند. در مورد اینکه دقیقاً چگونه طرح باز شد. نسخه بهتری از این فیلم وجود دارد که نیم ساعت کوتاهتر است، و من صحنههای بیشتری مانند دو فلاش بک کلیدی میخواستم: یکی به یک مهمانی مجلل که نشان میدهد چقدر اطرافیان برنی از شر او سود بردهاند، و دیگری که برنی اساساً باید در آن بازی میکرد. کلاهبردار برای نگه داشتن پول در هنگام سقوط بازار. عمدتاً «جادوگر دروغها» فیلمی از ضربهای بازیگری خارقالعاده است – راهی که فایفر مادری را به تصویر میکشد که شوهرش را به جای پسر انتخاب میکند. روشی که پارانویای نیوولا ایجاد میشود، زیرا متوجه میشود که مردم نیز از او متنفر هستند. تصمیمات واقعی در مورد اقدام به خودکشی توسط مادوف ها در حالی که راه نجات دیگری نمی دیدند.
جالبترین چیز این است که دنیرو چگونه مردی را که مدام بهانه میآورد به تصویر میکشد. او ادعا میکند که سرمایهگذارانش و دولت نمیخواستند زیاد سختگیرانه نگاه کنند، زیرا پول در میآوردند، اگرچه فیلم به سرعت او را به این منطق مزخرف میخواند. همچنین ترسی نیست که مدوف را بهعنوان یک احمق حریص نشان دهیم، آنگونه که بچههایش را در تاریکی نگه میدارد و حرفههای بالقوه آنها را خراب میکند و آنها را به ماندن در یک عملیات غیرقانونی متهم میکند که به جای رفتن به سمت عملیات قانونی. زمانی نویسنده ای مدوف را با تد باندی مقایسه کرد و حقیقت ارزش زندگی انسان را ندید. مدوف هرگز نگران تأثیر رفتارش بر اطرافیانش نبود، و واقعاً ناراحت کننده این است که افرادی که بیشتر از همه به او آسیب رسانده بودند، کسانی بودند که کاملاً به او اعتماد کردند، یعنی خانواده اش.
بلاگ دانلود و نقد فیلم های روز دنیا
الهام نرجسی
نویسنده71
مقاله1400/09/29
تاریخ ایجاد