مین

تاریخ ارسال : 1400/10/18

نمایش "مین" ساخته فابیو گوگلیونه و فابیو رسینارو عملاً نمایشی تک نفره است. عناصر فنی وجود دارند که برای موفقیت آن ضروری هستند، اما این فیلم بر اساس کاری که آرمی همر در مرکز آن انجام می دهد، زندگی می کند و می میرد.

نمایش "مین" ساخته فابیو گوگلیونه و فابیو رسینارو عملاً نمایشی تک نفره است. عناصر فنی وجود دارند که برای موفقیت آن ضروری هستند، اما این فیلم بر اساس کاری که آرمی همر در مرکز آن انجام می دهد، زندگی می کند و می میرد. او نه تنها در همه صحنه ها حضور دارد، بلکه اغلب تنها فردی است که در صحنه حضور دارد و نقش مردی را بازی می کند که در وسط ناکجاآباد گیر افتاده است و دقیقاً نحوه رسیدن به آنجا را تامل می کند. هامر سوار بر موجی از موفقیت و تحسین است و سال گذشته در «تولد یک ملت» و «حیوانات شبانه» ظاهر شد و در اواخر امسال در «مرا با نام خودت صدا کن» مردم را به وجد خواهد آورد. به راحتی می توان دید که او به یکی از جالب ترین بازیگران نسل خود تبدیل می شود. و وقتی این اتفاق بیفتد، مردم به این تریلر نسبتاً کوچک برمی‌گردند و از مهارت‌های او برای مدتی قدردانی می‌کنند. هر بار که "من" با ادعاهای خودش (که نسبتاً اغلب اتفاق می افتد) تهدید می کند که از هم بپاشد، همر کاری ظریف و باورپذیر انجام می دهد تا آن را ثابت کند.

مایک (Hammer) یک تک تیرانداز است. تامی (تام کالن) ناظر اوست. آنها روی یک خط الراس هستند، در یک زمین غبارآلود در حال مأموریت هستند، زمانی که به نظر می رسد هدف آنها در معرض دید است. کاروانی بر فراز افق می آید که توسط گروه دیگری از مردم در شن ها ملاقات می شود. از طریق رادیو، مایک می شنود که هدف آنها در آخرین ماشین است، اما رنگ اشتباه است. مایک تردید می کند. اگر این فرد اشتباهی باشد چه؟ و اوضاع زمانی پیچیده تر می شود که مایک و تامی متوجه می شوند که گروه زیر آنها برای عروسی جمع شده اند. آیا مایک واقعاً قصد دارد در یک مراسم به پدر عروس شلیک کند در حالی که او حتی مطمئن نیست که پسر مناسبی است؟ او به اندازه‌ای درنگ می‌کند که اوضاع به هم می‌ریزد و مایک و تامی مجبور می‌شوند ساعت‌ها تا نزدیک‌ترین روستا پیاده‌روی کنند. سپس تامی روی مین زمینی قدم می گذارد. و همینطور مایک.

درست مانند «دفن شده» یا «کم عمق ها» که قهرمان خود را در یک مکان خاص به دام انداخته اند، مایک به معنای واقعی کلمه نمی تواند پای چپ خود را حرکت دهد یا در خطر رونق گرفتن است. او در موقعیت فاجعه‌باری که در آن هستند تماس می‌گیرد و به او گفته می‌شود که کسی می‌تواند او را در 72 ساعت نجات دهد. او چیزی جسورانه به نام "مانور شومن" را در نظر می گیرد که اساساً شامل حفر یک سنگر در کنار شما و سپس تلاش برای سقوط به موقع در آن برای به حداقل رساندن آسیب است. اگر خوش شانس باشید، فقط یک پای خود را از دست خواهید داد. او باید با طوفان های شن، تمام شدن آب و حیوانات در نیمه شب مقابله کند. و سپس او شروع به دیوانه شدن می کند و به پدر بدرفتار و همسری که او پشت سر گذاشته است باز می گردد.

"مال من" به طور غیرقابل عذرخواهی فلسفی است. همه ما در زندگی خود مین هایی داریم که حاضر نیستیم آنها را کنار بگذاریم، رفیق. این فیلمی است که در آن یک شخصیت به معنای واقعی کلمه می گوید: "هر روز می تواند آخرین قدم شما باشد." اوه، واقعا؟ با تشکر. در لحظات به یاد ماندنی گذشته اش که او را به اینجا رساند، به معنای واقعی کلمه صدای مین را می شنویم، گویی که مایک قبلاً به طور نمادین روی آنها قدم گذاشته است. ما آن را دریافت می کنیم. «مال من» از آن دسته فیلم‌هایی است که در آن احتمالاً حداقل یک بار با صدای بلند خواهید گفت: «می‌فهمیم». مضامین و پیام‌های خود را چکش می‌کند و سپس بارها و بارها و بارها آنها را چکش می‌کند.

در حالی که واضح است که سازندگان فیلم تا حدودی از سادگی مفهوم خود در روشی که آن را با فلاش‌بک‌ها و پیام‌رسانی سنگین می‌کنند می‌ترسیدند، تراژدی واقعی این است که هامر می‌توانست یک نمایش واقعی یک نفره را اجرا کند. او برخی از سخت‌ترین کارهای حرفه‌ای خود را در اینجا انجام می‌دهد و هم آسیب‌های ناشی از موقعیت خود و هم باری را که مایک با خود به صحرا آورده است، منتقل می‌کند. ما معتقدیم که مایک احتمالاً می‌میرد - توسط حیوانات خورده شود، توسط مین منفجر شود یا به سادگی از تشنگی بمیرد. عجیب است که بگوییم هامر با توجه به اینکه در یک مکان گیر کرده است، یک عملکرد فیزیکی ارائه می دهد، اما او به طرز قابل توجهی وضعیت خود را به عنوان یک وضعیت واقعی و خطرناک می فروشد. فیلم به خاطر او کار می کند (با فریاد زدن به تدوین عالی توسط فیلیپو مائورو بونی، گواگلیونه، و ماتئو سانتی نیز). این یک بازی واقعاً خوب از بازیگری است که من گمان می‌کنم در طول دوران حرفه‌ای‌اش چندین بازی عالی ارائه دهد.