Les Miserables

تاریخ ارسال : 1400/10/13

خاطرات پاییز 2005، زمانی که شورش هایی در حومه پاریس (و سایر شهرها) درگرفت، شورش هایی که به مدت سه هفته وحشتناک ادامه داشت، در فیلم «بدبختان» اثر لاج لی تسخیر شده است.

خاطرات پاییز 2005، زمانی که شورش هایی در حومه پاریس (و سایر شهرها) درگرفت، شورش هایی که به مدت سه هفته وحشتناک ادامه داشت، در فیلم «بدبختان» اثر لاج لی تسخیر شده است. اکثر جمعیت مهاجر آفریقای شمالی در این حومه به آزار و اذیت مداوم پلیس و همچنین مرگ غم انگیز دو کودک که هنگام پنهان شدن از پلیس در یک ایستگاه برق دچار برق گرفتگی شدند، اعتراض کردند. «بینوایان» در سال 2018 اتفاق می‌افتد، اما «2005» هرگز از آگاهی هیچ‌کس دور نیست. یکی از شخصیت ها می گوید: «از سال 2005...» دیگر نیازی به گفتن نیست. همه می فهمند. هیچ چیزی حل و فصل نشده است. در هر صورت، وضعیت حتی بیشتر آسیب دیده و قطبی شده است. «Les Miserables» تجربه‌ای گیرا، پرتنش و ناراحت‌کننده است که نشان می‌دهد چگونه رویدادهای به‌ظاهر کوچک، که شاید در جزئیات قابل کنترل باشند، می‌توانند به چیزی خارج از کنترل تبدیل شوند، مانند آتش‌سوزی که در یک آتش سوزی منفجر می‌شود.

صحنه های آغازین در جشن های جام جهانی 2018 رخ می دهد و گروهی از بچه ها را نشان می دهد که پس از پریدن از چرخ گردان برای رسیدن به آنجا، به جمعیت غول پیکری که در خیابان های پاریس تشویق می کنند، می پیوندند. آن‌ها خود را به پرچم فرانسه می‌پوشانند، به آواز «لا مارسی» می‌پیوندند، و در نماهایی حماسی با پس‌زمینه مکان‌های دیدنی پاریس، طاق پیروزی، برج ایفل، جشن می‌گیرند. لی شما را به وسط جمعیت پرتاب می کند و از همه طرف به داخل فشار می آورد و شور و نشاط و وحدت هدف را به شما فشار می دهد. این سکانس پیش درآمدی است، لااقل از نظر طرح داستانی بی ارتباط با اتفاقات بعدی است، اما در تثبیت دغدغه ها و مضامین فیلم بسیار مهم است. همانطور که فیلم «بیچارگان» در حال باز شدن است، همین بچه‌ها که در یک پروژه مسکن در مونتفرمیل زندگی می‌کنند، مورد هدف پلیس قرار می‌گیرند که اساساً یک شوخی است و وقایع به جوشش غیرقابل کنترلی می‌رسند که توسط کماندویی نژادپرستانه شکل می‌گیرد. پلیس، و ناآرامی عمومی و پارانویا در حال حاضر در منطقه در حال جوشیدن است. اما ابتدا، بچه ها را نشان می دهد که در جشن فرانسه شرکت می کنند. کشور آنها هم هست

«بیچارگان» سپس تمرکز خود را به یک تیم کوچک پلیس معطوف می‌کند که در خیابان‌های حومه مونتفرمیل، با جمعیت عمدتاً شمال آفریقا، گشت‌زنی می‌کنند. دو جانباز جزئیات وجود دارد: گوادا (جبریل زونگا) که در آن منطقه بزرگ شده است، دوزبانه (فرانسوی و بربر) است و می تواند تنش ها را از بین ببرد، و کریس (الکسیس ماننتی)، طرف مقابل گوادا، یک فرانسوی سفیدپوست. که نظریه پلیس ساده است: "هرگز متاسفم. همیشه حق است." در این یک روز بسیار طولانی، آنها یک پسر جدید با خود دارند، سرجوخه روئیز (دیمین بونارد) که به دلیل موهای بریده شده اش به او لقب "گریزر" داده اند. رویز یک تازه کار است که تجربه اصلی او به عنوان اولین پاسخ دهنده بوده است (این تجربه بعداً وارد بازی خواهد شد) و یادگیری طناب ها آسان نیست. مونتفرمیل، معروف، جایی است که ویکتور هوگو مسافرخانه تناردیه را در اثر بزرگ خود در سال 1862 قرار داد: کریس به شوخی می گوید که «گاوروش» اکنون احتمالاً «گاوروشا» به معنای مسلمان خواهد بود.

در طول روز تعاملاتی با غیرنظامیان وجود دارد، برخی خوش اخلاق، برخی خصمانه. کریس یک سیم زنده است، گوادا آرام تر است، در حالی که رویز به تازگی وضعیت زمین را یاد می گیرد. بازیکنان زیادی در هیئت مدیره حضور دارند، و روایت از بچه‌هایی که در افتتاحیه دیده می‌شوند، پلیس‌ها، شهردار، اخوان‌المسلمین (که سعی می‌کنند بچه‌ها را در مسجد تحت کنترل نگه دارند) و "اراذل سابق" (به اصطلاح) که خود را تبدیل به رهبر معنوی، "آدم" منطقه کرده است. همه این اتحادها بسته به زمینه تغییر می کنند و تغییر می کنند.

همه چیز فقط یک روز عادی است تا زمانی که یک توله شیر دزدیده شده تهدید می کند که سال 2018 را دوباره به سال 2005 تبدیل می کند. «کولی‌های» سیرک به‌طور دسته‌جمعی ظاهر می‌شوند و خواستار بازگرداندن شیر سیرک خود هستند، و درگیری به حدی خشن است که پلیس به سختی می‌تواند آن را مهار کند. چه چیزی با یک فرمان ساده به مجرم نوجوان قابل حل است - "هی، بچه، فقط شیر را برگردان، باشه؟" - وضعیتی کاملاً نامتناسب و در فضای پر آدرنالین پلیس های هیاهو و خشمگین است. نوجوانان، هر چیزی ممکن است اتفاق بیفتد، و هر چیزی ممکن است رخ دهد. یک لایه دیگر از پیچیدگی این است که رویارویی در دوربین هواپیمای بدون سرنشین که توسط یک بچه انفرادی روی پشت بام اداره می شود، ثبت می شود.

مقایسه با «کار درست را انجام بده» مناسب است (خط زمانی فشرده، داستان چند شخصیتی، «رویداد تحریک‌کننده» خشونت پلیس و به دنبال آن خشم توجیه‌پذیر) و لای به طرز ماهرانه‌ای با چندین توپ دستکاری می‌کند. این یک پرتره سه بعدی از یک جامعه است، رگه های قدرت آن، اتحادهای محتاطانه ایجاد شده، معاملات در پشتی، چرخش و معامله بین متحدان بعید. Ly از سبک مستند استفاده می کند، اما کنترل سکانس های تعقیب و گریز بسیار پیچیده و سکانس های مبارزه را حفظ می کند. پتانسیل خشونت در هر تعاملی می لرزد، اما Ly به طور مصنوعی همه چیز را بالا نمی برد. سوژه به اندازه کافی گرم شده است، نیازی به گرم کردن بیش از حد ندارد.