پسر جهنمی 2019

تاریخ ارسال : 1400/10/11

تا زمانی که ریبوت «پسر جهنمی» را نبینید، هرگز متوجه نخواهید شد که چقدر در زندگی خود به گیرمو دل تورو نیاز دارید.

تا زمانی که ریبوت «پسر جهنمی» را نبینید، هرگز متوجه نخواهید شد که چقدر در زندگی خود به گیرمو دل تورو نیاز دارید.

امضاهای سبک فیلمساز چیره دست مدتهاست که از بین رفته اند: نگاه دقیق او به جزئیات در بزرگترین هیولا و کوچکترین پری، تعادل آهنگین ماهرانه او از چیزهای عجیب و غریب و غریب، و - مهمتر از همه - علاقه آشکار به مخلوقاتش، چه خوب و چه بد. درعوض، زیر نظر کارگردان نیل مارشال، بمب‌های خالی و میلیون‌ها روش خونین برای تکه‌تکه کردن بدن به دست می‌آییم که تعداد بسیار کمی از آنها مبتکرانه هستند.

مارشال نقش دل تورو را برعهده می گیرد که فیلم اصلی پسر جهنمی در سال 2004 و دنباله آن، «پسر جهنمی II: ارتش طلایی» محصول 2008 را کارگردانی کرد، فیلم هایی که زوج ایده آلی از کارگردان و ستاره با ران پرلمن به عنوان ابرقهرمان عاقل و نیمه شیطان بودند. و در حالی که پیروی از آن ردپای محترم برای هر کسی کار سختی است، مارشال - که بیشتر فیلم های ترسناک و فیلم های تلویزیونی به نام خود دارد، از جمله "بازی تاج و تخت" - اجازه داد برداشت خود از این شخصیت به شدت از کنترل خارج شود. .

درست است، این تا حدی موضوع است. فیلمنامه اندرو کازبی که بر اساس مجموعه کمیک «اسب تاریک» مایک میگنولا ساخته شده است، به طرز عجیبی نابهنگام و خودآگاه است. همچنین با فلاش‌بک‌ها و مماس‌های فراوانش که شخصیت‌ها و داستان‌های فرعی بیشتری را معرفی می‌کنند، پر شده است. و این «پسر جهنمی» واقعاً در آخرین قطره‌ای از رتبه‌بندی R خود غرق می‌شود، در حالی که فیلم‌های قبلی PG-13 بودند و خشونت گرافیکی، ناسزاگویی، و در کل زشتی را افزایش می‌دادند. این همان ددپول سازی بیشتر شخصیتی از قبل بی احترام و نامناسب است و - برای مدتی کوتاه - مسلماً نوعی ضربه زدن است.

اما صرفاً به این دلیل که یک فیلم مضحک است و می‌داند که مضحک است، به‌طور خودکار مضحک بودن آن کارساز نمی‌شود. «پسر جهنمی» وقتی خنده‌دار نباشد، دیگر سرگرم‌کننده نیست - وقتی ناگهان دنده‌ها را به حالت خونین‌تر و خشن‌تری تغییر می‌دهد. و در نهایت، فیلم به نقطه ای از جنون افراطی و افراطی می رسد. حتی اگر سکانس‌های اکشن به شیوه‌ای هیجان‌انگیزتر طراحی و اجرا می‌شدند، ممکن بود این قابل تحمل‌تر بود. درعوض، ما با وحشیگری زمخت و رایانه‌ای مواجه می‌شویم که با آهنگ‌های سرودهای راک که بیش از حد پخش می‌شوند، ویرایش می‌شوند، مانند «به کابوس من خوش آمدید» آلیس کوپر و «قلب من را شروع کن» اثر موتلی کرو.

در مرکز همه چیز، دیوید هاربر بی پایان جذاب و جذاب تنها می تواند کارهای زیادی انجام دهد. او بیش از حد توانایی وارد چکمه‌های غول پیکر پرلمن می‌شود تا نقش پسر جهنمی را بازی کند. خوب است که می بینیم ستاره «چیزهای عجیب» پس از یک عمر کار با شخصیت های فرعی قوی همچنان نقش های اصلی را بازی می کند. هاربر ظاهر مناسبی دارد، نگرش گریزلی، روشی با یک لاینر تند. او حتی این فرصت را پیدا می‌کند که جنبه حساس پسر جهنمی را که در اعماق بیرون بدن قرمز و قرمز او مدفون شده است، کشف کند، زیرا شخصیت به حقیقت واقعی بودنش پی می‌برد. (چون البته، این «پسر جهنمی» یک داستان اصلی است. هر قهرمان کتاب های مصور یک داستان دارد، و معمولاً بیشتر از آن.) اما به طور فزاینده ای، از او خواسته می شود تا چیزی بیش از قدرت بی رحمانه مشارکت کند. او همچنین با ناله های بسیار زیادی گیر کرده است، از جمله یک جناس واقعا وحشتناک در پایان که باعث شد من با صدای بلند روی صفحه بگویم: «اوه نه، نه نه نه».

برای توضیح طرح از کجا شروع کنیم؟ صدها سال پیش، شاه آرتور (بله، آن شاه آرتور) ملکه خون شریر نیمو (یک میلا جووویچ خون آشام) را به قتل رساند، بدن او را تکه تکه کرد و قطعات را در جعبه هایی قرار داد تا در سراسر زمین پنهان شوند. (مردم، این فقط در چند دقیقه اول است.) تا امروز، پسر جهنمی، به عنوان یکی از اعضای دفتر تحقیقات و دفاع ماوراء الطبیعه، در نهایت مجبور شد با نیمو بجنگد، زیرا او دوباره جمع می شود و قدرت هایش را جمع می کند. برای ایجاد ویرانی برای بشریت این یک توضیح بسیار ساده شده از طرح است. خیلی بیشتر در این راه اتفاق می افتد، اما نیازی نیست که مغز خود را با آن شلوغ کنید.

پسر جهنمی برای خودش نیروی بسیار قدرتمندی برای مبارزه با این بد باستانی به نظر می رسد. با این حال، او از ساشا لین از «عسل آمریکایی» کمک می‌گیرد، و به عنوان یک روشن‌بین جوان، لهجه‌ای بریتیش‌ای بداخلاق می‌زند. دانیل دای کیم به عنوان یک عامل نظامی بریتانیایی با یک راز. سوفی اوکوندو به عنوان یک بیننده اشرافی. و ایان مک شین در نقش پروفسور بروم یا همان طور که پسر جهنمی او را پدر می نامد. او همچنین باید با اعضای یک جامعه نخبگان چند صد ساله مبارزه کند. یک خوک غول پیکر سخنگو (استیون گراهام)؛ و غول های واقعی اوه و نازی ها چون البته نازی ها هم هستند. هاربر به طور جداگانه ممکن است یک یا دو لحظه طنز با همبازی هایش داشته باشد، اما به تدریج که فیلم به سمت پایان کثیف و نامتعارف خود متزلزل می شود.

و فقط ... پایان نخواهد یافت. پس از مدت زمان طولانی دو ساعته، «پسر جهنمی» خوش بینانه نشان می دهد که شروع فرنچایز خودش است، اما احتمالاً در عوض در برزخ گیر خواهد کرد.