تاریخ ارسال : 1400/10/11
مینی سریال پنج ساعته عالی اچبیاو «چرنوبیل» با این جمله به پایان میرسد: «به یاد تمام کسانی که رنج کشیدند و قربانی کردند». این یک یادداشت نهایی مناسب برای مجموعهای است
مینی سریال پنج ساعته عالی اچبیاو «چرنوبیل» با این جمله به پایان میرسد: «به یاد تمام کسانی که رنج کشیدند و قربانی کردند». این یک یادداشت نهایی مناسب برای مجموعهای است که با مهارت فقط به آن افراد ادای احترام میکند، از کارگرانی که در انفجار جان خود را از دست دادند تا کسانی که برای حفظ آن جنگیدند تا دانشمندانی که صحبت کردند تا مطمئن شوند که دوباره این اتفاق نمیافتد. «چرنوبیل» که با ساختاری درخشان و با اجرای عالی جرد هریس، امیلی واتسون، استلان اسکارسگارد و غیره ساخته شده است، بیوقفه تیره و تار است، اما قدرت تجمعی قابلتوجهی دارد. من هر ساعت را از ساعت قبل تاثیرگذارتر می دیدم، زیرا دیدگاه پیچیده و لایه ای یوهان رنک از کل کشوری که در اثر یک رویداد هسته ای تغییر کرده است، ویرانگرتر و ویرانگرتر می شود.
در ابتدا، "چرنوبیل" به طرز باورنکردنی اپیزودیک به نظر می رسد. ما با شخصیت های مختلفی در حوزه اتفاقاتی که در 26 آوریل 1986 رخ داد، ملاقات می کنیم، زمانی که یک تست ایمنی بسیار بسیار اشتباه انجام شد. کارگرانی هستند که مستقیماً در این آزمون دخیل هستند، اکثر آنها بیتجربه و بیاطلاع از آنچه دقیقاً انجام میدهند، و توسط یک تند تند و بدرفتار هدایت میشوند که آنها را مجبور به اشتباه میکند. امدادگران اورژانس محلی وجود دارند، مانند آتش نشان هایی که برای متوقف کردن شعله های آتش می دوند، غافل از اینکه به سمت مرگ خود می دوند. و سپس مقامات دولتی هستند که برخی از آنها فوراً برای حفظ وجهه روسیه در سرتاسر جهان دست به کار می شوند و ادعا می کنند که واقعاً هیچ چیز خیلی وحشتناکی اتفاق نیفتاده است، حتی همانطور که آنها چیز دیگری می دانند.
هریس بزرگ که سال ها در همه چیز از «ترور» تا «تاج» دست کم گرفته شده بود، نقش والری لگاسوف، فیزیکدان هسته ای کلیدی شوروی را بازی می کند که اولین کسی است که متوجه شد در چرنوبیل چه اتفاقی افتاده است و به چه معناست که قرار است اتفاق بیفتد. اکنون. آنچه «چرنوبیل» بیش از همه به تصویر میکشد، وقایعی است که پس از این حادثه رخ داد تا فاجعه بینالمللی بسیار بدتری را مهار کند. لگاسوف گزارشی از گرافیت در خارج از ساختمان می بیند و می داند که هسته منفجر شده است، و پس از مخالفت های زیاد مقاماتی که تلاش می کنند ادعا کنند هیچ چیز اشتباهی نیست - از جمله نسخه ای از گورباچف با بازی دیوید دنچیک - این آزادی داده می شود تا تلاش کند تا فاجعه. پس از فروپاشی، چندین بمب ساعتی مربوط به چرنوبیل وجود داشت، از جمله احتمال وقوع یک انفجار بزرگ، مهار تشعشعات هستهای که در سراسر روسیه نشت میکرد و این واقعیت که به منبع آب برای اکثر نقاط کشور سرازیر شد.
اگر تعجب می کنید که چگونه از برخی از این سرنوشت های فاجعه بار جلوگیری شد، پاسخ اغلب قربانی کردن انسان است. مردان مجبور شدند در موقعیتهایی چنان پر از تشعشع قرار گیرند که دستگاههایی که برای خواندن سطوح طراحی شده بودند به سادگی از کار افتادند. برخی از جذابترین بخشهای «چرنوبیل» تقریباً رویهای هستند، زیرا موانعی را که در مقابل لگاسوف و در تیم او قرار دادهاند، از جمله بوریس شچربینا، معاون نخستوزیر شوروی (استلان اسکارسگارد) و اولانا خومیوک (امیلی واتسون) را شرح میدهند. اسکارسگارد یکی از بهترین بازی های حرفه ای خود را به عنوان مردی ارائه می دهد که سال ها بلندگوی دولتش بوده است، اما متوجه می شود که خطوط حزبی کار را در اینجا انجام نمی دهد و واتسون هسته انسانی را در شخصیتی پیدا می کند که واقعاً یک ملغمه است. از افراد واقعی که نه تنها برای مهار چرنوبیل بلکه برای کشف آنچه در آنجا اتفاق افتاده تلاش کردند.
«چرنوبیل» پر از چهره های آشنا در حاشیه است، از جمله نقش کوچکی توسط ستاره آینده جسی باکلی («جانور») به عنوان همسر باردار یکی از اولین پاسخ دهندگان، و یک اپیزود استادانه توسط بری کیوگان کشتن گوزن مقدس») به عنوان مردی به تیمی منصوب می شود که باید در شهرهای کوچک نزدیک چرنوبیل سرگردان شوند تا سگ های ولگردی را که پس از تخلیه باقی می مانند، بکشند. به هر حال، آنها رادیواکتیو هستند و نمی توان به آنها اجازه زندگی و سفر به شهرهای دیگر را داد. اگر فکر میکنید که کورکورکنندهای به نظر میرسد، اشتباه نمیکنید، اما رویکرد رنک و نویسنده کریگ مازین، قدرت هنرمندانهای دارد که مانع از تبدیل شدن «چرنوبیل» به یک داستان غمانگیز میشود. آنها یک عنصر انسانی را به چیزی اضافه میکنند که آنهایی از ما که آنقدر بزرگ هستند که تماشای اخبار از تلویزیون را به خاطر بسپاریم، همیشه از راه دور آن را درک کردهایم. مطمئناً، ما از نظر فکری میدانستیم که داستانهای انسانی در آن دخیل هستند، اما «چرنوبیل» مطالب بسیار آکادمیک و علمی میگیرد و آن را قابل درک و لمس میکند.
این به مازین و رنک کمک میکند که بازیگران فوقالعادهای داشته باشند، بهویژه جرد هریس، که قبلاً نقش یک روشنفکر عادل را بازی کرده است، اما هرگز موفقتر از او در اینجا نبود. در یک حرفه دست کم گرفته شده، این یکی از بهترین بازی های اوست، و لگاسوف را با روشنفکری عمیقی سرمایه گذاری می کند که او را هم به باهوش ترین مرد در اتاق تبدیل می کند و هم کسی که از خطر واقعی آن چیزی که در حال رخ دادن است می داند. هریس در هر صحنه راههایی برای انتقال خیلی چیزها پیدا میکند و هم تعهد لگاسوف به انجام آنچه میتواند و هم دانش او را که واقعاً نمیتواند انجام دهد متعادل میکند. همانطور که او در یک نقطه می گوید، آنها سعی می کنند چیزی را اصلاح کنند که قبلاً هرگز اتفاق نیفتاده است. و شما می توانید نت های ناامیدی را در صدای هریس بشنوید که او برای حل مشکلی تلاش می کند که نه تنها ممکن است قابل حل نباشد. قبلاً آنقدر صدمات رادیواکتیو انجام داده است که به احتمال زیاد همه افراد درگیر از جمله او را می کشد.
«چرنوبیل» ممکن است برای تماشاگران HBO که به روایتهای پیچیدهتر مینی سریالهای اخیر مانند «اشیاء تیز» و «دروغهای کوچک بزرگ» عادت کردهاند، فروش سختی باشد. این به اندازه آن برندگان جوایز خوشایند نیست، اما به همان اندازه موفق است. استخراج سرگرمی از چیزی به خشکی مانند فیزیک پشت یک ذوب هسته ای و اشتباهات دولتی که هم منجر به آن فروپاشی شد و هم سعی در پوشاندن آن داشت، فوق العاده دشوار است. اما اپیزود پایانی «چرنوبیل» که بین شنیدن اتفاقات آن روز سرنوشتساز و خود واقعه قطع میشود، به نظر پایانی پرارزش برای یک سفر تلویزیونی قابل توجه است. شما باید آن را بگیرید.
بلاگ دانلود و نقد فیلم های روز دنیا
الهام نرجسی
نویسنده71
مقاله1400/09/29
تاریخ ایجاد