Ad Astra

تاریخ ارسال : 1400/10/07

روی مک براید (پیت) باحال ترین مرد لباس فضایی است. در آینده ای نزدیک، زمانی که سفرهای فضایی رایج تر می شود، مک براید به عنوان فردی که BPM او هرگز از 80 بالاتر نمی رود، افسانه ای است، حتی زمانی که او مانند صحنه های اولیه به زمین سقوط می کند.

فیلم‌های علمی تخیلی متعددی درباره افرادی ساخته شده است که برای یافتن حقایق در درون خود باید به نقاط مختلف فضا می‌رفتند، اما هیچ‌کدام مانند «آد آسترا» استادانه جیمز گری نبود. از نظر موضوعی متراکم و از نظر بصری مجلل، «Ad Astra» ممکن است برای کسانی که به دنبال یک سواری هیجان انگیز اکشن/ماجراجویی هستند کارایی نداشته باشد - بیشتر «سولاریس» است تا «جاذبه» یا «مریخی» - اما در زیر سطح شگفت‌انگیز است و به عنوان یک بررسی عمل می‌کند. از مردانگی، تفسیری در مورد چگونگی تبدیل شدن ما به پدر، و حتی می توان آن را به عنوان جستجوی خدای غایب خواند. این یک داستان سرایی نادر و ظریف است که توسط یکی از بهترین اجراهای حرفه ای برد پیت و عناصر فنی قابل توجه در هر سطح تثبیت شده است. 

روی مک براید (پیت) باحال ترین مرد لباس فضایی است. در آینده ای نزدیک، زمانی که سفرهای فضایی رایج تر می شود، مک براید به عنوان فردی که BPM او هرگز از 80 بالاتر نمی رود، افسانه ای است، حتی زمانی که او مانند صحنه های اولیه به زمین سقوط می کند. علت آن شیرجه بهشتی از برجی که از زمین به فضا می رسد، یک موج برق است که کل سیاره را ویران می کند و هزاران نفر را می کشد. لباس‌های مسئول اکتشافات فضایی به مک‌براید اطلاع می‌دهند که منبع این موج را به یک دستگاه ضد ماده مستقر در نزدیکی نپتون ردیابی کرده‌اند، که اتفاقاً آخرین مکانی است که کسی از یک مأموریت معروف به نام پروژه لیما شنیده است. هدف آنها این بود که به دورترین نقطه منظومه شمسی ما بروند و به بقیه جهان نگاه کنند و در تلاش برای یافتن حیات هوشمند باشند. و اتفاقاً توسط پدر روی، اچ. کلیفورد مک براید (تامی لی جونز) کاپیتان شد. روی سال‌ها بر این باور بود که پدرش مرده است، اما اکنون نه تنها ممکن است زنده باشد بلکه پشت حمله به زمین باشد. او به مریخ فرستاده می‌شود تا با پدری که سال‌ها فکر می‌کرد مرده ارتباط برقرار کند، به این امید که پاسخ به آنها اجازه دهد مکان بین ستاره‌ای او را مشخص کنند.

بلایای زمینی که احتمالاً توسط خالق غایب ایجاد شده است زیرا جهان امید خود را از دست داده است - تمثیل مذهبی موجود در "Ad Astra" اگر به دنبال آن باشید کاملاً واضح است، اما هرگز به گونه ای برجسته نشده است که فوریت فیلم را از بین ببرد. داستان علمی تخیلی اغلب در مورد جستجوی معناست، اما این داستان به معنای واقعی کلمه داستان تلاش انسان برای یافتن کسی که او را آفریده و دریافت پاسخ هایی از جمله اینکه چرا ما را پشت سر گذاشته است را بیان می کند. سفر مک براید ابتدا او را به ماه می برد، که برای مدت کوتاهی به عنوان یک تله توریستی، کامل با مترو، و سپس به مریخ، که دورترین نقطه ای است که انسان مستعمره کرده است، می برد. مانند آخرین فیلم گری، "شهر گمشده "، عنصری وجود دارد که چگونه سفر و اکتشاف انسان را تغییر می دهد. قهرمانی که BPM عالی دارد، با ترک وسایل زندگی روزمره و خانه‌اش، و با افزایش خطرات ماجراجویی، نبض خود را بالا می‌برد. و گری هرگز صمیمیت انسانی داستان خود را از دست نمی دهد، ما را به POV مک براید متصل نگه می دارد، فقط آنچه را که او انجام می دهد را تجربه می کنیم و فقط می دانیم که چه می کند. نتیجه فیلمی است که با مضامینش هم بزرگ و هم عمیقا شخصی به نظر می رسد، که کار ساده ای نیست.

اشتباه نکنید، در حالی که این یک فیلم عمیقاً فلسفی است، عناصر اکشن سنتی و چیزهایی که در طول سفر مک براید نقش مهمی دارند نیز وجود دارد. مردم می میرند. مردم اشتباه می کنند. مردم خودخواه، ترسیده و حریص هستند. به نظر می رسد که برخورد مک براید با دیگران در طول سفرش، از جمله شخصیت هایی که دونالد ساترلند و روث نگا بازی می کنند، برای روشن کردن انسانیت درون او طراحی شده است. انسان کاملی که به زمین افتاده است با نزدیک شدن به خالق خود و دیدن نقص اطرافیانش ناقص می شود.

با همه اینها، پیت وزن عاطفی و فیزیکی را در یکی از ظریف ترین و برازنده ترین اجراهای دوران حرفه ای خود به دوش می کشد. بسیاری از کارگردانان از عظمت فضای اطرافش یا جزئیات سفر بین ستاره‌ای بیش از حد مجذوب می‌شدند، اما گری به دوربین اجازه می‌دهد تا روی چهره پیت بماند به گونه‌ای که هیچ کارگردان دیگری قبلاً چنین نکرده است، و این منجر به چیزی می‌شود که مسلماً وجود دارد. پیچیده ترین عملکرد پیت پیت در هر مرحله از انتخاب های نمایشی پرهیز می کند، اما در جهت دیگر نیز اشتباه نمی کند و مک براید را بیش از حد رواقی نمی کند. این یک عملکرد کاملاً کالیبره شده است. با کار او در اینجا و در "روزی روزگاری ... در هالیوود"، 2019 بهترین سال زندگی حرفه ای او است. آنها هر دو اجراهای کلاسیک فوری هستند، و به روش های کاملا متفاوت، محدوده دست کم گرفته شده او را به عنوان یک بازیگر نشان می دهند.

البته، مانند تمام فیلم‌های گری، کاردستی در اینجا درجه یک است. استفاده ظریف از رنگ در بخش‌های مختلف فیلم، از سیاه و سفید ماه گرفته تا قرمز زنگ‌زده مریخ و فراتر از آن، یک پالت بصری مسحورکننده ایجاد می‌کند، و فیلمبرداری هویت ون هویتما گاهی اوقات بازتاب کار او در «بین‌ستاره‌ای» است. در این که چگونه نماهای نزدیک شدید مسافران فضایی نقابدار را با وسعت فضا متعادل می کند. همچنین موسیقی مکس ریشتر بسیار مؤثر است که به نوعی در عین حال وهم آلود و در عین حال بزرگ است.